۱۳۸۸ شهریور ۱۷, سه‌شنبه

چرا دفاع از مراجع؟

یکی از مسائل چند ماهه ی اخیر مسئله اختلاف دولت ومراجع است.عده ای این اختلاف را نتیجه خود سری واستبداد رای دولت دانسته و رئیس آن را متهم به نوعی اسلام منهای روحانیت می کنند و در سویی دیگر گروهی این مسئله را در حد اختلافات شایع بین دولت و مراجع پایین می آورند و معتقدند که حتی در دولت های قبلی بیشتر بوده و تا این حد جلوه کردن این اختلافات را به گردن رسانه های مغرض می اندازند و آنها را متهم می کنند به دامن زدن به این اختلافات ساده.
جدا از این که کدام این مواضع صحیح است، شرایط پیش آمده فرصت مناسبی است برای پرداختن به این مسئله که چرا باید به نظر مراجع احترام گذاشت و تا کجا؟
نهاد رو حانیت و در راس آن مرجعیت قدیمی ترین ، گسترده ترین و جدی ترین نهاد مدنی در جامعه ایرانیست. چرا که این نهاد چه از لحاظ اقتصادی و چه از لحاظ سیاسی و اجتماعی در طول تاریخ از حکومت ها مستقل بوده است. از لحاظ اقتصادی روحانیت از طریق وجوهات مردمی اداره می شود. مراجع توسط حکومت ها انتخاب نمی شوند و حتی انتخاباتی نیز برگزار نمی شود. آنها مستقیم و از طریق خرید رساله هایشان توسط مردم برگزده می شوند، مخاطب روحانیت و مراجع به قشر خاصی محدود نمی شود و تمامی مردم را در بر می گیرد. حتی بی ایمان ترین مردم در هنگام مرگ به یک روحانی نیاز مند میشوند و مراسم غسل و تدفین را بر اساس رساله های عملیه برگزار می کنند.
این استقلال و نفوذ به روحانیت نقش و اثرگذاری بی بدیلی می بخشد که با هیچ گروه دیگری قابل مقایسه نیست. این استقلال به علاوه موضع منتقدانه مراجع شیعه در طول تاریخ موجب شده است که مرجعیت به آخرین پناهگاه در مقابل استبداد داخلی و سخت ترین سنگر در مقابل استعمار خارجی تبدیل شود.در قرارداد توتون و تنباکو این میرزای شیرازی بود که خطر استعمار را رفع کرد. و حتی در خارج از ایران نقش آیت الله محسن حکیم در مبارزه با انگلیس فراموش نشدنی است.در مقابل استبداد داخلی نزدیک ترین شاهد مثال ماجرای مشروطه است. مردم که از فشار های روز افزون آزرده اند به روحانیت پناه می برند و آیت الله بهبهانی و طباطبایی با بهانه کردن فلک شدن بازاریان تهران براندازی عین الدوله را هدف میانی قرار می دهند و خواستار عدلتخانه می شوند و مشروطه از همین جا آغاز می شود و آیت الله های دیگری چون آخوند خراسانی و میرزای نائینی به تقویت مبانی مشروطه می پردازند.
در کنار این امتیازات به مراجع انتقاداتی نیز وارد است .همین استقلال مالی از حکومت و وابستگی به مردم باعث نوعی عوام زدگی گشته است. برای این مسئله می توان به ماجرای تغییر موضع یکی از مراجع نسبت به آیت الله فضل الله اشاره کرد که ابتدا از ایشان حمایت کامل می کردند و پس ار کاهش وجوهاتشان علامه را محکوم کردند. روحانیت به مسائل منقول مشتاق است و به معقول و اخلاق و تفسیر علاقه ندارد و در مسائل اجتماعی آنچنان که باید فعال نیستند، در مسائل سیاسی سادگی به خرج می دهند و رضا خان میر پنج را منجی زمان می پندارند.
اما هیچ کدام اینها باعث نمی شود که ما عملی را انجام دهیم که باعث تضعیف مرجعیت شود. فراموش نکنیم ویژگی های مرجعیت، امتیازاتی هستند که برای جامعه ی ما حیاتی است و برای آن هیچ بدیلی وجود ندارد. انجام هر عملی که مغایر تصمیم ایشان باشد حتی اگر آن عمل عین صحت و درستی باشد و در اینکه مراجع اشتباه می کنند شکی وجود نداشته باشد، چنانچه موجب تضعیف جایگاه ایشان شود از هر عمل خطایی خطا تر است. چرا که موجب از دست رفتن یکی از اساسی تریم سرمایه های جامعه ما می شود. مراجع عظام نشان داده اند که اهل گفت و گو هستند و مشکلات را می توان با انها مطرح و از راه صحیح به نتیجه مطلوب رسید.راه صحیح این است نه بی اعطنایی و حتی مخالفت با نظرات ایشان و یا در جلسات خصوصی آوردن نام این بزرگواران با اکتفا به نام خانوادگی و غیر مهم و بی اهمیت خواندن نظرات ایشان.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر