۱۳۸۸ شهریور ۱۳, جمعه

آنچه عوض دارد گله ندارد


سوم شهریور تقریبا تمامی اصلاح طلبان در تلوزیون اعتراف کردند که مسئله تقلب توطئه بوده و حجاریان از اینکه ذهن مردم را با افکار خود گمراه کرده بود توبه کرد_ که البته همه توبه کردند_ و حمزه آقایی می گفت از ما کله گنده تر ها را هم باید بگیرند و محاکمه کنند و بگذریم از اینکه مهندس موسوی را هم به صورت غیابی محاکمه کردند. دیگر باید گفت خدا حافظ اصلاحات ... بار دیگر انقلاب ایران نشان داد که تا چه اندازه در حفظ نیروهای خود ناتوان است و قابلیت توجیه سلایق مخلتف را در درون خود ندارد و هر چه می گذرد گروه های جدیدی از دایره آن خارج شده و از عرصه سیاست حذف می شوند و خدا را شکر دیگر در ایران به سان کشور های بلوک شرق یک جریان بیشتر نداریم و این یعنی ...
اما امروز می خواهم با آقای محتشمی پور کمی گپ بزنم و بخشی از درد های خود را بر سر او فریاد کنم. زیرا از ماست که برماست. آقای محتشمی پور شما حزب اللهی ها و به طور خاص تر روحانیون از فردای پیروزی انقلاب با استفاده از نفوذی که در عامه ی مردم داشتید هر گروهی غیر از خود را حذف کردید و خودتان تنها پرچم دار عرصه قدرت ورزی شدید. هزار عیب به دین دیگران مطرح ساختید و امثال مهندس بازرگان را که در دولت بودند از اداره کشور ناتوان کردید و پس از آنکه در آنها مشکلات فکری دیدید به فکر حذف آنها بر آمدید. حال آنکه این دسته بسیار قبل تر از شما روحانیون ، به مبازره برخاسته و تمهیدات آشتی تحصیل کرده ها را با اسلام فراهم ساخته بودند. خود شما به امام نامه نوشتید که چه کنیم ؟ اینها را در انتخابات تایید صلاحیت کنیم یا نه . و نتیجه این سئوال شما آن جواب امام را در پی داشت و چسبیده شدن سر آنها به طاق. جناب آقای محتشمی پور بر خلاف ادبیات یادداشتم به هیچ وجه نگاه ارزشی ندارم و به هیچ وجه قصد ندارم بگویم که چه کسی باید حذف می شد یا نمی شد یا این کار خوب بود یا بد ، بلکه می خواهم بگویم که امروز شما را به همان مسلخی می برند که قبلا شما دیگران را می بردید و سرتان را به جایی می کوبند که پیشتر سر دیگران را به آن می کوبیدید و بر اساس فرمولی که خود نوشته اید امروز نوبت شما اصلاح طلبان است. ای کاش این کتاب ، چند صدایی را ، همان روزها می نوشتید. هنگامی که در کنار حضرت امام در بهار قدرت بودید و هیچ طوفانی قادر به انداختن برگی از درخت دولت شما نبود. آقای محتشمی پور آنچه امروز اتفاق می افتد پژواک رفتاریست که خود شما در جمهوری اسلامی نهادینه کردید، می بینید بازی همان بازیست فقط جای شما عوض شده است . در پایان خدمت برادران اصول گرا هم عرض کنم که فردایی نه چندان دور نوبت شماهم میرسد.

۱ نظر:

  1. سلام
    خونه نو مبارک. حالا چرا پلاک 14؟
    نکته خیلی خوبی در این مطلب گفته شد که شاید خیلی ها فراموش کردند تا نمیدونند. احسنت به شماکه گفتید.

    پاسخحذف