۱۳۸۸ شهریور ۹, دوشنبه

برسی چند رویکرد در مسئله مقاومت



به نام خدا

مسئله مقاومت و به شکل خاص تر مقاومت در مقابل اسرئیل و آزد سازی سرزمین های اشغالی یکی از مهمترین مسئله های جامعه اسلامی است که به مراحل حساسی رسیده است و هر روز مشکل تر و پیچیده تر می شود.بر همین اساس برسی تجربه های گذشه ما را در اتخاذ شیوه ای عملی تر یاری می رساند.
با مرور تاریخ پر درد فلسطین آشکارا در می یابیم که شیوه های گوناگونی برای مبارزه و مقاومت اتخاذ شده است و از همان ابتدا مبارزین به دو دسته ملی گرا و اسلام گرا تقسیم شده اند. جریان اسلام گرای منطقه که سلسله جنبان آن سید جمال اسد آبادی بود توسط شاگردانش ادامه یافت و رشید رضا که شاگرد عبده بود با نوشته هایش در روزنامه المنار از اولین کسانی بود که به افشای ماهیت صهیونیسم پرداخت.
شاید حاج امین حسینی، مفتی 22 ساله بیت المقدس را بتوانیم اول مقاوم این دیار پس از ورود انگلیسیان بدانیم. رویکرد وی بیشتر جنبه سیاسی و فرهنگی داشت، چرا که به عنوان رئیس مجلس اعلاء مسلمانان از اتخاذ رویکردی مسلحانه خودداری می کرد. لذا نلاش می کرد به مناسبت های گوناگون توجه مسلمانان جهان را به مسئله فلسطین جلب کند. ایشان در ماجرای دیوار براق (ندبه) برای دفاع از هویت اسلامی دیوار براق دعوت نامه هایی را برای بزرگان جهان اسلام فرستاد و در اول نوامبر 1928 کنفرانسی با حضور هفتصد نفر برگزار کرد و به دنبال آن در 1929 کنفرانس عمومی جهان اسلام را بر پا کرد مه چهره هایی چون محمد اقبال، شوکت علی،سید ضیاء، علامه کاشف الغطا و...حضور داشتند. هدف حاج امین از این کنفرانس نشان دادن حمایت مسلمانان جهان از مردم فلسطین به انلیس ها بود. مجلس اعلا با تشویق مردم به وقف زمین واعلام حرام بودن فروش زمین به یهودیان تهدید به دفن نکردن فروشنده زمین در قبرستان مسلمین مانع از فروش زمین به یهودیان شد.
در کل حاج امین شخصی فرهیخته و آگاه بود و با اینکه جهاد مسلحانه را تا سال 1936 در شیوه خود به شکل آشکار قرار نداده بود اما از آن به شکل مخفیانه حمایت می کرد و از این سال به شکل رسمی وارد این حیطه شد.
در کنار رویکرد فرهنگی و سیاسی حاج امین باید به مشی مسلحانه شهید شیخ عزالدین القسام اشاره کرد وی فعالیت های خود در فلسطین را از مسجد استقلال شروع کرد و هر چند در آنجا به فعالیت های اجتماعی چون ثبت ازدواج و وفات، ارتباط با گروهای مقاوم ملی و تبلیغ و تعمیق باور های دینی در میان مردم می پرداخت اما جهد مسلحانه یگانه هدف اصلی او بود.معروف است روزی به مسجد آمد در حالی که تپانچه ای در دست داشت و خطاب به مردم گفت: هر مسلمنی باید یکی از اینها داشته باشد.
رویکرد دیگر توسط حسن البنا به 1928 در مصر تاسیس شد که جریان فکری و سیاسی اخوان مسلمین بود. این جمعیت فلسطین ار بخشی جدایی نا پذیر از سرزمین های اسلمی می دانبت که هیچ کس حق مذاکره بر سر آن را ندارد.اخوان بر این باور بود که آزاد سازی فلسطین زمانی اغاز می شود که جریانایجاد تحول اسلامی مراحل نهایی خود را طی کرده باشد و تنها پس از تحقق این امر فراخوان مسلمانان به جهاد علیه اسرائیلمطرح می گردد. چرا که فلسطینیان به تنهایی قادر به آزاد سازی نیستند و نقش سرنیزه نبرد رهایی بخش را ایفا می کنند.
این جمعیت که آرام آرام در فلسطین، اردن و سوریه منتشر شده و پایگاه هایی را تاسیس کرد، رویکرد های ملی گرایانه را در مسائل فلسطین نمی پذیرفت و آن را خطر مهلکی می دانست که مسلمانان جهان ار از عرصه مبارزه علیه اسرائیل خارج می کند ومعتقد بود آزادسازی بدون ایدئولوژی اسلامی که امادگی روانی و فکری لازم را ایجاد می کند امکان پذیر نخواهد بود.
اخوان با اتخاذ این باور ها و تکیه بر این استدلال که عدم کارایی رویکرد های ملی و غیر دینی ثابت شده است، مشی مستقلی در پیش گرفت که مشکلات خود را آرام آرام شنان داد. این مشی سرانجام موجب انشعاب فتح از این گروه شد. اعضای اولیه فتح یعنی ابو ایاد، ابوجهاد و یاسر عرفات و جمعی دیگر از اعضای اخوان به دلیل نیاز به جنبشی که تمامی گروه ها وافراد مبارز را در بر گیرداین جنبش را تشکیل دادند.
هر چند اخوان در اظهار نظرهای سران خود این چنین نشان می داد که قصد مبارزه با ساف(سازمان آزادی بخش فلسطین) را ندارد اما عدم ورود به ساف و درگیری های لفظی باعث شد که اصطکاک بین این دو گروه به نفع دشمن تمام شود و بنابر ادعای ملی گرایان،دولت اسرائیل و مصر به منظور تضعیف آنها جریان اخوان را آزادتر می گذاشت .تاکید بر آغاز ممبارزه مسلحانه تنها پس از فراگیر شدن تحول اسلامی، کادرسازی و رسیدن به شرایط مطلوب باعث عدم همراهی جوانانی شد که فتح را تاسیس کردند.
می توان گفت که بزرگترین ضعف تشکیلات.خلاء ایدئو لوژیک بود، که در شعار "اول آزاد سازی و سپس کار فکری" .......بود و این خلاء در بلند مدت باعث نفوذ نیروهای غیر دینی (مارکسیست ها) در این تشکیلات شد و این گروه راکه از افراد مومن تشکیل شده بودند به همان جایی برد که دیگر گروه های غیر دینی رفتند و سرانجام ان را به کمپ دیوید مصالحه با اسرائیل ساند.
رویکرد پایانی رویکردی است که توسط آقای صدر در لبنان اجرا شد و ویژگی اصلی آن ورود به تمامی ساحت های فردی و اجتماعی انسان است.امام صدر از همان زمان ورود به لبنان با تاسیس مدارس جبل عامل، بیت تفاه و مدرسه علمیه مهدالدراسات الاسلامیه و راه اندازی چندین موسسه خیریه، درمانگاه، بیمارستان و پایه های اجتماعی و فکری جامعه خود تقویت کرد. چرا که مقاومت در جامعه ای که بنیان هایی ضعیف دارد غیر ممکن است.وی به منظور ایجاد حرکتی فراگیر رابط های گسترده با اقوام و اقشار مختلف برقرار می کند از سخنرانی در کلیساها که مشهورترین آن در کبوشین ایراد شد، تا شرکت در مراسمات اصناف -همچون مجلس ترحیم کمال مروه روزنکگاری که ترور شد. او در بسیاری از کنفرانس ها نیز حاضر می شد و در همایش های معروف مجمع البحوث الاسلامی به نجم الموتمر(ستاره همایش) ملقب شد. و به این ترتیب به چهره ای ممتاز در میان قشر فرهیخنه جامعه مبدل شد.
در عرصه سیاست داخلی در سال 1969 مجلس اعلاء شیعیان را تشکیل داد وبرای احقاق حق شیعیان از سال 71 تا 74 فعالیت های گوناگونی را از اعتصاب در فرودگاه بیروت تا تظاهرات مسلحانه انجام داد. در همین زمینه می توان به پایان دادن جنگ های داخلی که با ماجرای قتل فلسطینی ها در عین الرمانه آغاز شده بود به وسیله مذاکرات گسترده با سران متخاصم اشاره کرد.امام با تمام سران کشور های منطقه ارتباط داشت و حتی این رابطه با بعضی از آنها دوستانه می شد، مانند اسد و ملک عبدالله. وی در جنگ داخلی دوم که می رفت به تسویه کامل مسلمین و مقاومت فلسطین بینجمد را با تشکیل کنفرانس عرمون و متقاعد ساختن اسد به فرستادن نیرو به لبنان، به نفع مقاومت پایان داد.
او با تمامی سران منطقه دیدار می کرد، حتی با ملک حسین که در سپتامبر سیاه 15 هزار فلسطینی را کشت، یا قذافی دشمن اصلیش و حنی محمد رضا شاه. وی از تمامی این دیدار ها برای ملت فلسطین ، لبنان و حتی مبارزان ایرانی استفاده می کرد.
در داخل برای تشکیل مقاومت ابتدا حرکت المحرومین را در 1973 تاسیس می کند. حرکتی که محور آن اعتقاد به خدا و کادر اصلی آن را جوانان تحصیل کرده و معتقد تشکیل می داد و ورود به آن برای هر قومیتی ازاد بود. از درون همین حرکت جنبشی نظامی که اولین هسته مقاومت لبنان بود خارج شد به نام امل (1975).
البته باید به این نکته اشاره کرد که در این مقاله سعی شده به سبقه اصلی جریان ها پرداخته شود وگرنه خود حاج امین در برهه ای از زمان وارد مبارزات نظامی نیز شد.یا قسام به فعالیت های فکری نیز اهمیت میداد و حتی به رفع مشکلات اقتصادی و اجتماعی می پرداخت و جنبش اخوان در جنگاول اعراب و اسرائیل حضوری در خور داشت.ویژگی مهم دیگر حرکت امام صدر حفظ استقلال فکری و در عین آن همکاری با گروه های مختلف بود. حزب الله که فرمانده آن خود را فرزند و شاگرد امام صدر می داند در جنگ سی و سه روزه همراه با نیروهای عمل و کومونیست ها می جنگد و کومونیست ها حتی دو شهید می دهند. در واقع ویژگی اصلی رویکرد امام صدر همه جانبه و کاملا اسلامی بودن است.

به یاد امام موسی صدر



ذهن شکاک و گستاخ من بسیار دیر رو به دین آورد. در نوجوانی هر روز از خود می پرسیدم آیا حقیقتا خدایی هست؟


به سختی جوابی برای پرسش های اساسی خود می یافتم.در همین دوران بود که یک شب بارانی در ویترین یک کتاب فروشی کتابی رادیدم که روی آن تصویر یک روحانی بلد بالا بود قیمت کتاب ارزن بود من هم خوره کتاب . کتاب را خریدم . در مورد امام صدر بود. مجذوبش شدم و به سراغ پی بردی به افکارش رفتم و در آنجا گم شده خود را یافتم. این شعر از علی مهدی زاده در مورد امام تنها کاریست که برای این رهبر بزرگ می توانم انجان دهم.

زنداني اتاق صدو سيزده نوشت :
" من اعتراف مي كنم او را نديده ام
من اعتراف مي كنم اين مرد پاك را
جز در خيال و قصه و رويا نديده ام
اصلا كسي وجود ندارد به نام او
اصلا (امام موسي صدري) نبوده است
انكار ناشيانه تاريخ سخت نيست!!
آري، "تبوك" و "خيبر" و "بدري" نبوده است
مانند او وجود ندارد بدون شك
آخر چگونه مي شود اينگونه مرد بود
هم مرهمي براي جراحات دوستان
هم با سپاه دشمن خود در نبرد بود
آخر چه جذبه داشت صداي مطنطنش
آخر چه بود در پس لبخند او نهان
درياي بي كرانه ی سرخ سخن، لبش
در چشم هاش جا شده بود ابر و آسمان
اصلا عجيب نيست كه يك ملت ضعيف
زير پناه بال و پرت عاشقت شود
اما چگونه مي شود اينقدر خوب بود...؟؟
آنقدر كه شكنجه گرت عاشقت شود...
هر شير سركشي كه به ديدار او رسيد
چون صيد در مقابل او رام رام بود
حتي اگر به مذهب من شك كنيد باز
من حاضرم قسم بخورم او امام بود..."
******
لازم به گفتن ست كه اين شعر تازه را
با چشم هاي قرمز و گريان نگفته ام
باور كنيد آنچه كه در فوق آمده
زير شكنجه هاي فراوان نگفته ام...

۱۳۸۸ شهریور ۴, چهارشنبه

سلام اينجا جاي گفتن است